رقص زمین

ساخت وبلاگ
شعر زیبای نگاهت را ....شاعری نتواند به وصف کشیداگر رنگ چشمانت رنگ خدا باشد کافر نتوان نامیدن کس را که هر که به خیال و به نامی ذاکر تار موی و چشمانی استکه در آن خدای خود می جویداین جهان مخلوق مهر و جهان هر فرد اماحاصل رویش فعلی است که در خاک می کارد.رضا11/14 رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jonunemehr بازدید : 67 تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1401 ساعت: 15:09

رها کنیم تعصبات ناشی از جهل را...قومیت ها..شهرها..استان ها..کشورها..قاره ها...مذاهب...ادیان..رنگها ...زبان ها...لهجه ها....رها کنیم جهالت را ...ریشه یکی است و انسان بودن و ماندن وجه مشترک و دلیل اساسی خلقت و زندگی .انتخاب ما همین انسان بودن و مسئولیت ما ،همین انسان بودن است و انسانیت در مهر افروزی و خلاقیت خلاصه می شود

رضا۱۱/۱۴

رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jonunemehr بازدید : 62 تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1401 ساعت: 15:09

افسانه ها ،قهرمانان ،اساطیر ...شاید تمام آنها ،مخلوق آرزوها و رویاهای انسانی است که قدرت ،عدالت ،مهربانی ،زیبایی ،شکست ناپذیری یا حتی جاودانگی را جستجو می کند .شاید آدمها برای واقعی جلوه دادن این آرزوها ،ضعف ها و کاستی های شخصی را نادیده گرفته و نقاط مثبت او را چنان بزرگنمایی می کنند که شبیه افسانه ها و قهرمانان خیالی داستانها شوتد .هر چه هست ،مهمتر تاکید بر این نکته است که انسان بطور ذاتی به دنبال قدرت ،عدالت ،مهربانی و...است اگر چه که متاسفانه ،زمانی عدالت و مهربانی و صداقت و....را درست می دانیم که به نفع ما باشد ، حتی در بی عدالتی و....در هر صورت وجود افسانه ها شاید برای ملموس نمودن آرمان و معیاری ،لازم باشد .اما لازم تر این است که بدانیم خود ما تنها منجی و قهرمان زندگی خود هستیم و ضروری است که به اندازه توانایی خود در جهت خلق قهرمانی که آرمان ماست حرکت کنیم البته با دوری از خود فریبی و توجیه اعمال نادرست خود .رضا۱۱/۱۵ رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jonunemehr بازدید : 67 تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1401 ساعت: 15:09

مهمترین و اصلی ترین دشمن آدمی ،خود آدمی است ،ادمی می تواند با همه صادق باشد ،و به همه راست بگوید اما با خود ،صادق نبوده و به خود دروغ بگوید .آدمی که خود را دوست نداشته باشد ،هیچ فردی را نمی تواند دوست داشته باشد ،چگونه می توان دشمن خود بود و با دیگران دوست شد؟ادمی که با خود خلوت نکرده و به خود توجه نمی کند ،اسیر روزمرگی هاست برای فراموشی آنکه که هست .آدمی دشمن خود است زیرا اوست که با انتخاب های ناشی از جهل و فقدان عقلانیت به خودش ضربه می زند ،با بی ارزشی برای خودش ،خود را با انواع آلودگیها همنشین می کند.آدمی است که با دروغ گفتن به خود و توجیه خود ،هر گونه عمل نادرست خود را ،درست دانسته و دیگران را مقصر می داند و مسئولیت اعمال خود را نمی پذیرد.آدمی که سرشت و حقیقت وجودی خود را دوست نداشته و به آن توجه نکند ،چون مهر و محبتی نمی یابد ،نمی تواند به غیر ،مهرورزی کند .توجه به خود یعنی با چراغ عقل به مشاهده و فهم درون و سرشت خود ،که همانا نوای الهی است ،روی کنیم.اعمال انسان بیانگر فهم او از خود حقیقی اوست و چون چنین فهمی صورت نگیرد ،تنها اعمال غریزی و عادات و تکرارهاست که در روزمرگی ها خلاصه می شود.رضا11/7 رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jonunemehr بازدید : 52 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 20:53

کرشمه ،همانا عشوه های پنهانی است ،که از نهان است و بر نهان نشیند، و تنها به نهان ، مشاهده می شود.عشو ه های آشکار ،در چشم و حواس گنجد و کرشمه ،از جام حواس لبریز کند ،و بر جان نشیند و دل به اهنگ معنا چنان کوک سازد که در سکون به رقص و در سکوت به ترانه سرایی است.

رضا11/7

رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jonunemehr بازدید : 54 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 20:53

آدمی ،تنهاست بدین معنا که موجودی منحصر به فرد است و چون منحصر بفرد است ،هیچ کسی نمی تواند او را درک کند و چون درک متقابل نباشد بی شک ،تنهایی و خلوت در میان است ،اگر چه تمام انسانها ،در نقاطی با یکدیگر ،اشتراک داشته و در ارتباط با این موارد اشتراک ،می توانند ،با یکدیگر فعالیت کنند ،و در این نقاط تنها نیستند .آدمی تنهاست و این یعنی ،محصول و اثری ،که او ایجاد می کند ،هم منحصر به فرد و تنها و تنها محصولی است که توسط او می تواند خلق شود .و جالب این است که محصول تولیدی او برای استفاده ی خود او نیست بلکه محصولی برای استفاده کردن دیگران است .رضا11/7 رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jonunemehr بازدید : 56 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 20:53

در ظرف هیچ کلامی نگنجدوزن و آهنگ نگاه توپس چه بیهوده می کوشم گفتن شعری در وصف چشمانت.طوفان را نمی توان به دام انداختموج دریا را هیچ توری چون صید گرفتار نسازدچه بیهوده تلاشی است در نوازش دستانم در تنگی آغوشم فشردنموج گیسوان و طوفان نگاه تو را .رضا11/4 رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jonunemehr بازدید : 63 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 19:44

زیباترین آهنگ آرام بخش ،سکوت است ،آتش نجواهای دود آلود درون ذهن وقتی خاموش می شوند و گرمای حیات بخش سکوت در رگهای حیات ،خبر از تهی گشتن و مهیا شدن می آورند .جوانه ها ،باز گشتن آغوش غنچه ها ،رقص برفی که از ابر تیره ،بال می گشاید ،تا بوسه ی زمین .سکوتی لطیف که زیباتر از هر نجوای ذکر و نیایش است ....رقصی در سکون ...اندیشیدنی که می رقصد به هر سوی ..بسم اله وقت عشق ورزی است رضا11/4 رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jonunemehr بازدید : 59 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 19:44

پری جدا گشته از سیمرغ مانم،که در دستان طوفان افکار، به هر سوی در رقص است ،برگی پاییزی که در جدایی از شاخه ها ،آوای رود می برد با خود او را ...مرگ...زندگی ..عشق...بودن ...زیستن ...و آینده ای که حتی به اندازه ی یک پلک گشودن و بستن خورشید هم در ابهامی غلیظ ،گم گشته ...خسته از خستگی هایی که خستگی ناپذیر می آیند....و بدنبال روزنه ای که ریزش کولاک حوادث ،بسته در انجماد سرمای بی عاطفه گی ...پری جدا گشته از سیمرغم ...سی مرغ وجود من در آن سوی این مرزهای شکننده زمان در رقصی عاشقانه ،ورای عشق را در کوه قاف به پروازندرضا11/5 رقص زمین...
ما را در سایت رقص زمین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jonunemehr بازدید : 61 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 19:44